http://zendegysherin.ParsiBlog.com | ||
ناگهان طفل دلم دزدید و رفتتا بخود آیم بدانم او که بودنسخهی فکر مرا پیچید و رفتچهر ه ام را اشتباه گویا گرفتاین همه دور و برم چرخید و رفتپیکرم را شاخه ای از گل بدیدهمچو پروانه مرا بوئید و رفتوقتی ماندم به دوراهی خیالعاقبت بر سستیم خندید ورفتاو چنان از دیده گانم دور شدکاخ امید مرا بر چید و رفتمن درختی خشک بودم در کویرابری آمد بر سرم بارید و رفتمانده ام اندر شب یلدائیمآنکه نوری در شبم پاشید و رفتدر بهار باغ دل اندیشه داشتگوئیا چون سبزه ای روئید و رفت [ یادداشت ثابت - شنبه 92/10/29 ] [ 7:46 صبح ] [ فریبا معلم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |